سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر \دنیای دلگیر \

به نام خدا

"دنیای دلگیر "

عجب دنیای دلگیریست
که گه شادی شود زاری
که شاد باشی و یا غم بار
به پایش اشک می باری

عجب دنیای دلگیریست
که یار نامهربان باشد
چنان عشقی بورزم من
که نامم بر زبان باشد

عجب دنیای دلگیریست
که عشق را در نمی یابند
که عاشقها چه مجنونند
و لیلی ها نمیخواهند

عجب دنیای دلگیریست
روم سوی مُوَکِّل ها
که عشق آسان نمود اول
ولی افتاد به مشکل ها

عجب دنیای دلگیریست
که سازش کوک با ما نیست
که ما هر گونه می رقصیم
نگاه یار ما را نیست

عجب دنیای دلگیریست
مرا بیگانه میخوانند
که حامد را به نزد خویش
مرا ویرانه میخواهند!!

عجب دنیای دلگیریست
که من درگیر همراهی
که من مجنون و تو لیلی
من این ماهی و تو ماهی

عجب دنیای دلگیریست
که نزد من نمیایی
من آن عاشق ترین باشم
تو گویا من نمیخواهی

عجب دنیای دلگیریست
که خواهد دور باشی تو
ولی من آرزو دارم
که با من جور باشی تو

عجب دنیای دلگیریست
که من با اشک میگویم
به کوی و برزن و کوچه
نشان از بوی تو جویم

عجب دنیای دلگیریست
که من مجنون ترین باشم
خدایی نیست این حقم
که من محزون ترین باشم

عجب دنیای دلگیریست
که گرچه باردم باران
که درقلب جنون وارم
نباشد همچو این جانان *

عجب دنیای دلگیریست
ولی باز عاشقش هستم
که هر چند بی وفا باشد
ز بوی عطر او مستم



به کانال تلگرامی " کلبه شاعر " بپیوندید

@kolbeh_shaer