سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر \ کلبه شاعر \

به نام خدا

" کلبه شاعر "

کلبه ای ساخته ام ، یار ندارد
شاعرم ، شعرم ولی بار ندارد

سینه ام سوخته و سخت فشرده شده است
داد و فریاد به سر دارم و این جار ندارد

قلب آشفته و خون و دل بیچاره من
دید و رفت و به فغان کار ندارد

رفتنش هیزمِ بر آتش قلبم شده است
قلبِ ویران و خرابم ، که  آوار ندارد

داغ تو تیغ شده بر دل آشفته من
می کُشد قلب مرا ، دار ندارد

مهربان باش دمی با نفسم ای نفسم
قلب آشفته و ویران که آزار ندارد

شعر من باز به سر آمده و باز ولی
کلبه شاعری من ، هنوز یار ندارد

به کانال تلگرامی " کلبه شاعر " بپیوندید
@kolbeh_shaer